۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

کچل کچل کلاچه

مارک‌های خارجی و متنوع نودل رو علاوه بر مارک داخلی(؟) نودالیت میشه تو بازار پیدا کرد. بعضی‌هاشون علاوه بر ادویه، یه روغن‌هایی هم تو بسته‌بندی‌شون هست (در مورد نودالیت یادم نیست روغن داشت یا نه) که رنگ و روی دل‌پذیری ندارن. خود من هر وقت که این روغن‌ها رو توی بسته‌های نایلونی کوچیک می‌بینم یاد این می‌افتم:
کچل کچل کلاچه... روغن کله پاچه!‌ و خوب طبیعتا علاقه‌ای به خوردنش پیدا نمی‌کنم.
باری، اگه مثل من از این روغن‌‌ها بدتون میاد ولی دلتون هم نمیاد دور بریزین؛ چشاتونو ببنیدن و توی ماهیتابه با کمی کرهِ داغِ آب شده بریزین. دو تا تخم مرغ روش بشکونید و مقدار قابل توجهی فلفل سیاه و سماق روی ماجرا بپاشید و در آتش تند با سرعت زیاد هم بزنید.
حالا چشما و دهنتونو باز کنید. اگه خسته و گرسنه از سر کار اومدین و تو یخچال چیزی جز تخم‌مرغ کوفتی با همون قیافه ضایع همیشگی نیس این چاره خوبیه.

+ اگه دسترسی به اون روغن کلاچه ندارین نعناع داغ کار مشابهی می‌کنه.
+ مثل تمام خوراک‌های دیگه‌ام، من به ماجرا پیاز و سیر داغ طلایی با زردچوبه هم اضافه می‌کنم.

نوش.

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه


۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

تابستانه های دو: لسی


این روزها این قدر هوا گرمه که آدم دلش نمی خواد تحت هیچ شرایطی از خونه بزنه بیرون. تو خونه هم، اگه مثل ما تو مملکت بی کولرها گیر کرده باشین، قدر نوشیدنی های خنک رو می فهمین.

هندی ها یه نوشیدنی دارن که شاید اسمش رو شنیده باشین: لسی به فتح لام. نوع نمکین اش که دوغ خودمونه. نوع شیرین اش هم با میوه های مختلف درست میشه. من لسی انبه رو که امتحان کردم، می تونم توصیه کنم:

نصف فنجون ماست (یا شیر پرچرب) و یه فنجون انبه (من با کنسرو درست کردم اما از قدیم الایام گفته اند که تازه اش یه چیز دیگه است) با یه کمی یخ خورد شده -بسته به میزان گرمی هوا- رو با گوشت کوب برقی (اسمش رو درست می گم؟!) می زنیم. به اندازه ای که دوست داریم شیرین بشه، عسل می ریزیم اگه نداشتیم شکر یا قند داریم دیگه. قاشق قاشق اضافه می کنیم و قبلش مزه رو امتحان می کنیم که زیادی شیرین نشه. اگه زیادی سفت بود یه کمی آب اضافه می کنیم یا یخ (که بالقوه همان آب است).

الان دیگه لسی انبه آماده است. به جای انبه می شه آناناس هم استفاده کرد اما من عجالتا اطلاعی از خوشمزگی نتیجه ی کار با آناناس ندارم.

فوت کوزه گری: چند قطره آبلیموی (ترجیحا تازه) طعم رو عوض نمی کنه اما ماجرای عطش و این ها رو چرا.

---

روزبعدنوشت: آناناس های نازنین تان را برای لسی آناناس هدر ندهید. ساعتی پیش امتحان شد و جواب مطبوعی نداد.

عوض اش توت فرنگی امتحان کنید، با ماست نه کم چرب. (معمولی چرب هم کفایت می کند.)


۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

چی با چی نخوریم

تا حدِ خوبی دقیق، باید بگم که لینای لوله‌ای با دوغ عالیس در هوای گرم، وقتی که توی معدت چیز دیگه‌ای نباشه، نتیجش خیلی سریع به جاهای باریک میکشه. البته جدا جدا خیلی چیزای خوبی هستن دوتاشون.
من که معدمو خیلی قبول دارم در سگ‌جانی، یه حس‌هایی کردم که تشریح نمی‌کنم. ولی دوستِ عزیر بنده، که اونم معدشو خیلی قبول داره در سگ‌جانی، با سرعت از جلوی ماشین‌ها میدوید که بتونه خودش رو به مسجد برسونه.

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

تابستانه ها

الان که هوا گرمه، وقت غذاها ی آماده ی تابستونه. نون و پنیر و ... رو که همه بلدین. (لازم به ذکر نیست که جای سه نقطه اش رو یه موجود خنک و آبداری که از یخچال در میاد پر می کنه)

من دیشب با یه ترکیب دیگه آشنا شدم. کسی که یادم داد گفت یونانیه. و هنوز لقمه ی آخر از گلوم پایین نرفته بود یاد "تک خوری نکنید" مریم افتادم. چیز سختی نیست، یکی از اعضای خانواده ی طالبی ها رو لازم داره و پنیر فتا و چند برگ تازه ی نعناع.

یه ظرفی که بشه درش رو کیپ بست بردارین، طالبی یا دستنبو رو توش خورد کنین (مثلا در ابعاد دو تا حبه قند چسبیده، که بشه با چنگال راحت خورد، اونقدر هم درشت نباشه که مزه های دیگه توش فرو نره). طالبی مورد نظر لزومی نداره خنک باشه، این ترکیب بالاخره باید بره تو یخچال یه مدتی رو سر کنه. همین که از خرید اومدین هم می تونین دست به کار بشین. پنیر فتا رو هم هر چقدر که دوست دارین در ابعاد یه حبه قند می برید و قاطی طالبی ها می کنید. حواستون باشه که ترکیب رو شور نکنین، بعله، فتا شوره! حالا دیگه نوبت برگ های تازه ی نعناع ئه که یه کمی تو دست مچاله شون کنین و اضافه شون کنین به بقیه ی رفقا.

در ظرف رو ببندین و حسابی تکونش بدین، یک چیزی در مایه های "هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید" تکون اش بدین و فریادها و خشونت تون که تموم شد بگذاریدش تو یخچال چند ساعتی بمونه.

توصیه ی اکید اینه که بذارین وقتی از گرما له له زنون برگشتین خونه، به عنوان شام بخورین! (اگه سیر نمی شین خب به قول مامان بزرگم با نون بخورین!)

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

تنها خوری؟

بچه ها اینجا حسابی داره خاک می خوره ها
خب تک خوری نکنید بیاید اینجا برای بقیه هم تعریف کنید چی رو با چی خوردید

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه


آقا این نون تُست رو برمیدارید ، روش پنیر میمالید کلی ... پنیر فیلادلفیا اینا . بعد چَپَش می کنید رو یه بشقابِ کنجد . اینطوری کنجدا روی پنیرِ می چسبَن . بعد چیز می کنید .. این نونه تُستِ رو، از همون طرفی که پنیر و کنجد داشت، رو مایتابه یی که یه نموره چربه برمگردونید .. اینطوری طلایی میشه ، همین دیگه، بعد می خورید .. خیلی جواب میده .












منبع عکس [+]

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

اندر احوالات مربا!

اگر تا حالا فقط مربا رو با کره گذاشتی روی نون بربری یا سنگگ داغ بعدم هوممممممممممممممممم؛ جونم برات بگه که هر چی خوردی نوش جونت:) گوشت شه به تنت که ما ی ساله از این نعمت محرومیم:(
ولی باید برات بگم که می تونی برای ی عصرونه یا بلکم دسر، مربا رو با موجودات دیگه هم قاطی کنی بعد بگی هومممممممممممممممممممممم. فی المثل:
-ی پنج دقیقه شیر رو بذار بیرون که با دمای اتاق همدما بشه بعد دو سه قاشق مربای مورد علاقه ات رو بهش اضافه کن، ی هم بزن و قاشق قاشق شیرمربات رو مزه مزه کن و زندگی رو در آغوش بگیر.
- انواع بیسکویت که داری تو خونه چند مدلش رو همچین با سلیقه بچین تو بشقاب، خیلی شیک رو هر کدوم ی ذره مربا بریز؛ مثلا ترکیب بیسکویت ترد (شور) با مثلا مربای آلبالو، ای جونمممممممممممممم.
- بستنی از این کیلویی هاش که می گیری میذاری تو یخچال تو اون سوز تابستون جیگرتو خنک کنه، وقتی می ریزیش تو کاسه ی بلور ی انجیر درسته از مربا بذار روش این شربت مربا رو هم خوشگل بریز روش. وای بر مننننننننننننننن.
- اگرم در مملکتی و دستت به فالوده ی شیرازی می رسه، اون آبلیمو رو که ریختی روش همچین ملسش کرد، مثلا بردار مربا هویج بریز روش ... یک ترش و شیرینی میاد تو دهنت خود رویا!

اگر قبلاً اینا رو امتحان کرده بودی که خب الان ی بار دور هم کیفش رو بردیم که قدما گفتن"وصف العیش، نصف العیش"
اگرم ترکیب دیگه ای بلدی بیا بگو که مام بریم تو کارش
و گرنه که اینا که من گفتم ی بار امتحان کن! بعد بیا با هم صحبت می کنیم:)

خلاصه اش اینکه دنیا به کامت:) شاد باشی:)

۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

فیله سومون دودی



ماهی و سبزی ـ صیفی جات که البته ایده ی تازه ای نیست. در این پست یک تجربه از ماهی خاص و مخلفات مربوط را می گویم.
اصولا آدم های دنیا به دو دسته تقسیم می شوند: آن هایی که عاشق ماهی سومون (سالمون) اند، خام، پخته، ورقه ای، فیله، دودی و غیره، و آن دسته ی دیگر. آن دسته اول اگر در اروپا و جزیره های اطرافش زندگی کنند نزدیک سال نو مراسم عروسی در شکمشان برقرار است، چون سومون به خصوص یه شکل ورقه نازک روی تکه های نان پای ثابت هر غذا و بوفه و مهمانی ای در آن وقت سال است.
سومون فیله ای را معمولا باید پخت. یک جور دودی شده اش هم هست که به اعتقاد عده ی زیادی خوش مزه ترین نوع سومون است، و مشاهده شده است که مثلا خانواده های هلندی برای سال نو یک ماهی سومون درسته دودی شده را به قیمت سی تا چهل یورو می خرند.
عکس خوشمزه ای که در بالا می بینید فیله سومون دودی است که از سوپر مارکت می شود خرید و فقط گرم کردن لازم دارد. و اما مخلفات کنارش: قارچ ریز، فلفل دلمه ای، کدو، و هویج. من این طور درست می کنم: هویج حلقه شده را در یک قابلمه کوچک می گذارم تا بپزد. موازی اش قارچ ها را در یک ماهی تابه بزرگ سرخ می کنم و برمی دارم و جایشان کدوها را می چینیم تا با همان روغن نیمه سرخ شود. تا این موقع کار هویج تمام است. درشان می آرم و یک کم آبش را نگه می دارم و توی همان ظرف فلفل دلمه ای را می گذارم تا بخار پز شود. باید حواستان باشد هم بزنید. نگفتم که وقتی هویج می پخت دو حبه سیر هم انداخته بودم. تا کدو تمام شود فلفل هم بخارپز شده و بعد باید همه شان را به ماهیتابه برگرداند تا با هم یک چاق سلامتی ای بکنند. آبی که بعد از پختن هویج نگه داشته بودم را می ریزم که یک کم به گرم کردن قارچها که سردشان شده و طعم سیر گرفتن باقی کمک کند. در همین مدت فیله سومون را گذاشته ام در قابلمه کوچیکه که گرم شود.
در مجموع بیست دقیقه تا نیم ساعت طول می کشد، از اول شستن قارچها. اگر موقع خوردن یک نصفه لیمو هم روش فشار بدید لبخند احترام آمیز من رو خواهید دید.

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

و تکه تکه شدن، راز آن وجود متحدی بود که فلان

نخست باید مراتب شور و شعف خودم را از دیدن اسم "سارمساخ" پای یکی از مطالب اعلام بدارم. مشعوف می‌شوی که ببینی یکی بر روی خودش اسم "سیر" خوش‌طعم را به زبان مادری تو - آذری - گذاشته. و اما بعد؛

این یکی شاید ساده باشد و خیلی‌هایتان هم امتحانش کرده باشید. میوه خوردن - آن جور که ما در ایران عادت داریم - صرفن در دهان چپاندن چند کیلو سیب و موز و خیار و انگور و پرتقال و نارنگی و غیره است. ما اصولا کمتر با میوه حال می‌کنیم و چند روز دیگر که عید فرا برسد، حتا ممکن است حال‌مان را هم به هم بزند؛ بس که هرجا عیددیدنی می‌روی محض گل روی میزبان هم که شده باید حتمن از همه میوه‌ها و شیرینی‌ها و آجیل‌ها و چای و کوفت و زهرمار بچبانی توی دهنت.

فلذا عزیزان من! بیایید جور دیگر به میوه نگاه کنیم. میوه‌ی پوست‌کنده و قاچ شده خودش یک دنیای دیگری‌ست، چه برسد که یکی ترکیبی از میوه‌های خوش‌آیند و هم‌آهنگی را کنار هم بچیند و چه برسدتر که سلیقه بشقاب‌آرایی هم داشته باشد و چه بهترتپرتر که خودش دلبرکی تنگ‌دهان و شیرین‌بیان هم باشد که یکی یکی این تکه‌های پیراسته و آراسته را در دهان تو بگذارد؛ که البته شرح این آخری ظاهرن جایش اینجا نیست و عن‌قریب ممکن است مریم اینایی پیدا شود و به جرم غذا-عاشقیت (برابرنهاده‌ی خودم برای food s-e-x) ما را از اینجا بیرون بیندازد.

حالا این چندتا پیشنهاد ساده را امتحان کنید و با خودتان نگویید "زکی! این هم شد پیشنهاد؟!" که بشر از جدی گرفتن همین پیشنهادهای ساده به این همه پیشرفت رسیده که تا کره ماه می‌رود و از خودش گوسفند می‌سازد و در زیرزمین خانه‌اش به انرژی هسته‌ای نائل می‌گردد.

1- سیب - ترجیحن قرمز و حتمن پوست گرفته - همراه با خیار، هردو خردشده به اندازه‌ی اجزای سالاد شیرازی؛ این دو را با هم ترکیب کنید و بسته به ذائقه خودتان رویش نمک بزنید یا نزنید.
2- به همین ترکیب می‌توان با لیموترش تازه و ترد اضافه کرد و مزه‌ی دیگری گرفت. البته افضل آن است که لیموترش را هم همان‌طور تکه تکه کرد و با مخلوط سیب و خیار در هم آمیخت. این‌جوری در هر فک‌ئی که می‌زنید در هول‌وولای اینکه آیا یک تکه لیموترش زیر زبانتان می‌آید یا نه، مهره‌های انتهایی دهانتان پایین می‌آید.
3- چه اشکال دارد که اگر لیموترش مذکور ترد و تازه و پوست‌نازک باشد، با همان پوست خردش کنید؟ تو هیچ می‌دانی مزه‌ی پوست لیموترش تازه چجوری مزه‌ای‌ست؟
4- کیوی میوه‌ی غریبه‌ای با ترکیب بالا نیست. حتا دیده شده که می‌تواند جای خیار را بالکمپلت بگیرد. لازم به ذکر نیست واقعن که کیوی‌اش نباید شل و له باشد و همچون {...} هرچی سفت‌تر، بهتر.
5- جهنم و ضرر! به جای کیوی نارنگی سفت هم اگر داشتید می‌توانید اضافه کنید (پرواضح است که کارد تیز هم اگر خواستید می‌توانید اضافه کنید، شکم خودتان است) و البته اصل تکه تکه کردن یادتان نرود.
6- بگذارید یک وقت دیگری بیایم و بگویم که توت‌فرنگی و زردآلو و هلو با هم چه گروپ-فلان‌ئی می‌توانند در دهان شما به راه بیندازند؛ وقتش که شد.

جای مجری‌های لوس برنامه‌های بزرگسالان در دوران بچگی ما (اوووه!) به خیر: سیب و خیار و لیموترش مرا می‌خواند. جای همه خالی!